درباره ما
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
|
در فضای داخلی مساجد شهر اردبیل سکوهایی وجود دارد که روی آنها تشتهای بزرگ مسی و برنجی گذاشته میشود. این تشتها که نزد عزاداران حسینی اردبیل از حرمت خاصی برخوردار هستند، در طول سال روی جایگاه ویژه شان میمانند تا سه روز مانده به آغاز ماه محرم در آیینی که خاص عزاداری شهر اردبیل است و به آن "تشت گذاری" گفته میشود، مورد استفاده قرار گیرند. شهر اردبیل از دوران قدیم تا چندی پیش، صاحب شش محله اصلی بوده که اهالی شهر با تعبیر "محلات ششگانه" از آن یاد میکنند. هر محله اصلی یا بزرگ نیز شامل کوچهها و مساجد کوچکتری بوده که در زبان محلی به آن "خولا" (شاخه) گفته میشود. عزاداری ماه محرم در اردبیل از دیرباز توسط همین محلات ششگانه و شاخههای آنها انجام میگرفته و اکنون نیز به همان ترتیب کهن، توسط محلات ششگانه و محلات تابع آنها سامان مییابد.
عزاداری در اردبیل از دیدگاه اولئاریوس اولئاریوس در باره عزاداری ایرانیان می نویسد: 13 ماه مه مصادف با اول ماه محرم و ایام عزاداری ایرانی هاست که مدت ده روز را تا عاشورا به عزا مینشینند این مراسم فقط در ایران انجام شده و در کشورهای دیگر اسلامی از آن تبعیت نمی کنند.این عزاداری به یادبود شهادت حسین (ع) فرزند علی است که بنابر روایت ایرانی ها در طی جنگی که با سپاهیان یزید کرد و این سپاهیان مدت چند روز آب را به روی آنها بستند ، به اتفاق یاران و همراهان خود به شهادت رسید در این پیکار نابرابر 72 تیر به بدن حسین اصابت کرد و «سنعان بن عنس » کاردی را در بدن امام فرو کرد و سرانجام به دست شمر به شهادت رسید علت آنکه این مراسم عزا مدت ده روز به طول می انجامد آنست که دشمنان و کفار ، حسین و یارانش را که از مدینه به کوفه مسافرت میکردند مدت ده روز تعقیب کرده و در فشار گذاشته بودند در این ایام ، ایرانیها لباس سیاه و عزا پوشیده و غمگین هستند ، شوخی و بذله گوئی نمی کنند، لب به مشروب نمی زنند و از منهیات پرهیز مینمایند. وی درباره عزاداری در اردبیل در ماه محرم می نویسد: در آن موقع در اردبیل مراسم خاصی انجام می شد. نوجوانان در کوچه و خیابان دور هم جمع شده و دسته هایی را تشکیل می دادند و با بیرق های بلند در حالیکه فریاد یا حسین ، یا حسین می کشیدند به طرف مساجد و تکایا می رفتند و در شب های سه روز آخر ایام عاشورا مردان هم در تکایا و در زیر چادرهای بزرگ اجتماع کرده و در حالیکه مشعل هائی در دست داشتند با فریاد و شیون زیاد که خون به صورت آنها آمده و رنگ و رویشان سرخ می شد ، عزاداری می کردند. من به اتفاق چند نفر از همکارانم به تماشای این دسته ها در یکی از تکایا رفتیم ، آنها وقتی ما را مشاهده کردند ، دعوت نمودند که داخل شویم و به دست هر یک از ما یک شمع دادند ،مدتی در تکیه بوده و مراسم عزاداری را تماشا می کردیم ، آنگاه دسته به حرکت آمده و با مشعل هائی که راه آنها را روشن می کرد، در کوچه و خیابان شروع به گردش می کردند در آخرین روز ایام عزاداری ، دستجات در خیابانها و معابر از صبح تا ظهر حرکت می کنند و شب آن روز نیز در مراسم خاصی شرکت می نمایند. محل اجتماع اصلی این دسته جات در جلوی مزار شیخ صفی الدین است که پرچم و بیرق بلندی را که بنابر روایاتی فاطمه دختر پیغمبر (ص) بدست خود برافراشته و شیخ صدرالدین پسر شیخ صفی این پرچم را از مدینه به اردبیل آورده است ، در آنجا نصب کرده اند. این پرچم به طوریکه می گویند موقعی که دستجات عزاداری حسین ، حسین می گویند خود به خود تکان می خورد و هنگامی که به ذکر مصیبت می پردازند که چطور حسین را شهید کردند تکانهای پرچم شدید تر می شود. من خودم شخصاً در آن محل نبودم که تکانهای پرچم را به چشم ببینم ولی ایرانیها با تاکید زیاد به من می گفتند که با چشمان خود دیده اند چگونه پرچم خودبخود تکان خورده و به حرکت در می آید. ظهر روز عاشورا ، خان اردبیل به اطلاع سفیران رساند که امشب ایرانی ها در آخرین روز دهه محرم مراسم عزاداری خاص خود را برپا می کنند و چنانکه مایل باشیم این مراسم را تماشا کنیم به منزل او برویم ولی بشرط آنکه از خوردن مشروب خودداری نماییم. این دعوت را قبول کردیم و بعد از غروب آفتاب به منزل خان رفتیم خان جلوی در منزل خود از ما به گرمی استقبال کرد و دعوت کرد که روی صندلیهایی که کنار در گذاشته بودند بنشینیم زیرا مراسم عزاداری در میدان جلوی اقامتگاه خان انجام میشد. خود خان در طرف راست در به تنهایی روی فرشی که گسترده بودند نشست .جلوی ما روی زمین سفره ای پهن کرده بودند که در آن انواع شیرینی ها و شربت آلات را مطابق سبک و سلیقه ایرانی ها چیده بودند. جلوی در یک شمعدان بزرگ برنجی چهارپایه را روی زمین گذاشته بودند که شمع های زیادی در آن می سوخت و در گوشه و کنار فانوسها و چراغ های روغنی زیادی به در و دیوار آویخته بودند . جلوی ما یک شمعدان بزرگ چوبی گذارده بودند که در حدود 20 تا 30 شمع در آن میسوخت، در وسط میدان نیز شمعدانها و مشعل های زیادی روشن بود و طنابهایی بالای میدان کشیده بودند که با کاغذهای الوان تزئین شده بود مردم شهر اردبیل در دستجات زیادی وارد میدان شدند ، عده ای از آنها روی زمین نشستند و جمعی دیگر که مشعل ها و چوبهایی که سرآنها نارنج زده بودند ، در دست داشتند دور یکدیگر دایره وار جمع شده و شروع به خواندن مرثیه کردند . در اردبیل پنج خیابان و محله وجود دارد و در هر محله ای نیز اصناف مختلفی هستند که هر یک جداگانه دسته ای درست کرده و در مراسم عزاداری شرکت مینمایند. این دستجات قبلاً سعی می کنند که از شعرای اردبیل بهترین اشعار و نوحه ها را گرفته و آن را به وسیله یک نوحه خوان خوش آواز در میدان و در حضور خان به اجرا در آورند. و هر دسته که نوحه و اشعار بهتری را عرضه کرد مورد تشویق قرار گرفته و به افراد آن شربت می دهند. بدین ترتیب آن شب این دسته جات مختلف هر یک به دنبال هم جلوی خان آمده و در حالیکه دایره وار می ایستادند نوحه خود را خوانده و می گذشتند و این مراسم در حدود دو ساعت به طول انجامید و در پایان دسته ها دعا کردند که اعضای سفارت ما به سلامت به حضور شاه برسند و در انجام ماموریت خود موفق باشند. در گوشه دیگری از میدان هفت نفر مرد لخت و برهنه که فقط عورت خود را پوشانده و از سر تا نوک پای خود را با نفت و مرکب سیاه کرده بودند ، بالا و پایین پریده و دو سنگ را که در دو دست داشتند به هم کوبیده و فریاد می زدند یا حسین ، یا حسین! به طوریکه می گفتند در بعضی از مراسم ، عده ای نیز سراپای خود را قرمز کرده و به رنگ خون در می آوردند و به این ترتیب در عزاداری شرکت می نمایند. وی در ادامه این گزارش می نویسد: پس از پایان مراسم عزاداری کلبعلی خان برای سرگرمی و خوشایند سفیران دستور داد تا آتشبازی مفصلی بکنند که این کار با اعتراض و بدگوئی عده ای از ایرانی ها واقع شد زیرا آنها می گفتند پس از این عزاداری بزرگ ، آتشبازی آنهم به خاطر خوشایند یک عده کافر فرنگی به هیچ وجه درست نبوده و خان نمی بایستی چنین کاری بکند. آتشبازی به اشکال مختلف قلعه و برج کوچک ، چرخ های آتشین ، ستاره ، فانوس ، قورباغه و غیره انجام شد و از همه آنها جالبتر شکل یک قلعه بود که فشفشه های روی حصار و برج های آن یکی پس از دیگر مشتعل شده و در پایان کار قلعه آتشینی نمودار می شد ، فشفشه های مخصوصی نیز از طرف آنها آتش زده می شد که «پاچه خیزک» می گفتند و این فشفشه ها به جای هوا، میان مردم تماشاچی رفته و لابلای آنها می چرخید و البته در این میان تماشاچیان را بدون آسیب هم نمی گذاشت و سر و دست یا لباس آنها را هم می سوزاند . در این بین فشفشه هایی هم به طرف هوا شلیک می شود که در ارتفاع نسبتاً زیاد منفجر گردیده و جرقه های ستاره مانند و رنگارنگ زیادی را به اطراف پخش می کرد. نوع دیگر آتشبازی لوله های کوتاهی بود که آنها را با زنجیر به زمین میخ کرده بودند و در این لوله ها باروت ریخته و از دهانه آنها آتش و جرقه به خارج پخش می شد و آنها را ایرانی ها «خمپاره» می نامیدند. اولئاریوس درباره دسته های عزاداری و قمه زنی در اردبیل در ماه محرم می افزاید: فردای آنروز ، قبل از طلوع آفتاب مراسم تشییع جنازه شهیدان کربلا انجام شد ، بدین معنی که دسته بزرگی با علم و کتل و بیرق با عده ای اسب و شتر که آنها را سیاه پوش کرده و تابوت های نیلگونی را شبیه به اجساد روی آنها گذاشته بودند ، در خیابانها و کوچه های شهر شروع به گردش کردند. روی بعضی از شترها و اسبها کودکان و پسر بچه هایی را به عنوان بازماندگان شهدای کربلا نشانده بودند و به زین و روپوش نیلگون این اسبها و شترها تیرهایی فرو رفته بود که به منزله تیرهایی بود که کفار و دشمنان حسین به طرف آنها پرتاب کرده بودند. روی بعضی از اسبها و شترها هم تیر و کمان و شمشیر و کلاه خود و زره و سایر سلاح قدیمی را به عنوان سلاح باقیمانده از شهدا حمل می کردند. پس از طلوع آفتاب این عده در جلوی مزار شیخ صفی جمع شده و به تیغ زنی پرداختند. بدین معنی که عده ای با چاقو ، بازوهای خود را خراش داده و مجروح می کردند و جمعی هم رگهای خود را زده و از آنها خون جاری می شد ، به طوریکه تا حوالی ظهر زمین این میدان را خون فرا می گرفت. عده ای از پسران و نوجوانان که بازوهای خود را خراش داده و مجروح کرده بودند با مشت روی این جراحات کوبیده و تمام سر و صورت و دست خود را خونین کرده بودند. ایرانی ها این کار را به یادبود خونریزی و شهادت حسین و یاران او می کنند و معتقدند با خونی که از آنها جاری می شود گناهان شسته می شود و کسانی که در ایام عاشورا و روز شهادت علی و عیدقربان بمیرند ، آمرزیده خواهند شد. نویسنده محمدرضا غفارزاده در شنبه 90/8/14 | نظر
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
طراح قالب
|