شخصیت حضرت زهرا(س) در کلام وحی - کربلا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
مطالب اخیر وبگاه

سخن گفتن از شخصیتى که داراى عظمتى ویژه و پرورشى نمونه و حضورى همه جانبه در تمام جهات انسانیت است، عشق و عجز را به همراه خود‌می‌آورد. زنان مطرح در قرآن، هریک شاخص‌هاى ویژه‌اى داشته‌اند و فاطمه، خود به تنهایى همه آن شاخص‌ها را با خود به همراه دارد.

فاطمه، بانویى است چون مریم، پاک و مطهر ـ داراى ارتقاى روحى و معنوی؛ چون بلقیس، با علم و درایت؛ چون زنان معاصر با حضرت موسی، حاضر در تمام لحظات حساس و سرنوشت‌ساز؛ چون هاجر، صبور و با استقامت.

فاطمه، نه تنها، تمامى اینها را در خود، جمع داشت، بلکه خود، حقیقت حُسن و تجسم عینى آن بود و از این بالاتر، او بهترین اهل زمین بود. و از این نیز فراتر، او محور هستى و انگیزه خلقت عالم، اعم از آسمان و زمین و جن بود:

یا أحمد! لولاک لما خلقت الافلاک، لولا على لما خلقتک، لولا فاطمه لما خلقتکما.1

سخن گفتن از فاطمه، فراتر از اندیشه بشرى است، لذا باید شناخت او را در کلمات خدا و رسولش یافت. اگر معانى در قالب آن الفاظ بیان می‌شود، به منزله تنزیل حقیقت بلند پایه اوست. از این‌رو به بررسى آیات نازل شده در حق معرفتش می‌پردازیم. اما قبل از ورود به بحث، نکاتى را یاد‌آور می‌شویم.

1. چون هدف، نشان دادن شمه‌اى از شخصیت فاطمه‌(س) در کلام وحى است از پرداختن به مباحث جزئى و فنى ادبی، تفسیرى و فقهی، خود‌دارى کرده و به حد‌اقل در این زمینه اکتفا می‌کنیم.

2. دلالت همه آیات مورد بحث یکسان نیست. بر برخى از آیات، گذشته از ظاهر کلام، روایات متواتر از طریق شیعى و سنّى دلالت دارد. و برخى دیگر علاوه بر‌معنا وتفسیر ظاهرى به حکم تفسیر باطنی، برآن حضرت منطبق است و برخى از آیات از قبیل بیان یکى از مصادیق آیه و از باب تطبیق است نه تفسیر.

3. برخى آیات، تنها به شخصیت حضرت زهرا‌(س) دلالت دارد و بعضى ناظر به مقام و منزلت اهل‌بیت رسول خداست که حضرتش یکى از آنهاست.

آیاتى که دلالت برفاطمه‌(س) دارند ـ مطابق شاخص‌هایى که ذکر کرده‌ایم ـ بر‌طبق احادیث و اعتقادات شیعه بسیارند.

از جمله:آیه 6 از سوره فاتحه؛ 21 و37 از سوره بقره؛ 61‌، 101‌، 103، 137‌، 195از سوره آل‌عمران؛ 69 از سوره نساء؛ 119 از سوره توبه؛ 24 از سوره ابراهیم؛ 26 و 57 از سوره اسراء، 111 از سوره مؤمنون؛ 87 از سوره انعام؛ 35 از سوره نور؛ 115و 132 از سوره طه؛ 54 و 74 از سوره فرقان؛ 333 و 57 از سوره احزاب؛ 23 از سوره شوری؛ 11 از سوره محمد؛ 17 از سوره ذاریات؛ 21 از سوره طور؛ 19 و 20 از سوره الرحمن؛ 8 از سوره حشر؛ 1 از سوره قدر، 38 و 39 از سوره مدثر؛ 3 تا 7 از سوره لیل؛ 9 از سوره مزمّل؛ 102 از سوره انبیاء؛ و 1 تا 3 سوره کوثر.

در این مقاله به بررسى چند نمونه از این آیات با در نظر گرفتن نکاتى که قبلاً ذکر شد، می‌پردازیم:

1. سوره کوثر: إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک وانحر، إنّ شانئک هو الأبتر

در شأن نزول این سوره گفته شده:

زمانى که رسول‌(ص) دو تن از فرزندان خود به نام‌هاى عبد‌اللّه و قاسم را از دست داد و دشمنان آن حضرت، براى تضعیف او، زبان طعن و شماتت، گشودند، عاص بن وائل او را «ابتر» خواند،2 که در لغت عرب به «مقطوع

النسل» اطلاق می‌شود.3

کوثر از ریشه کثرت است و برچیزى اطلاق می‌شود که شأنیت کثرت در او باشد و مراد از کوثر خیر فراوان است.4

البته آن خیر کثیرى که پیامبر در نتیجه اعطاى خداوند؛ مالک آن شده است، در آیه اول مشخص نشده و شاید بدین لحاظ باشد که با اطلاق و عدم تقیید آن، عظمت و شأن خاص، بدان ببخشد.

براى کلمه (کوثر) در این سوره، معانى متعدد مطرح شده است، علامه طباطبایى در المیزان با توجه به معناى آخرین آیه که دشمن آن حضرت را، ابتر معرفى کرده، مناسب‌ترین معنا را «کثرت» ذریه پیامبر اکرم (ص) ذکر می‌کند.5 اگر خیر کثیر هم مراد باشد، یقیناً یکى از مصادیق آن، فراوانى نسل آن حضرت است.

کوثر، صیغه مبالغه است. یعنى اى پیامبر، به تو، دخترى دادیم که مجسمه خیر است، استوانه برکت و اسطوره بالندگى است، به تو دخترى دادیم که اگر همه فضایل و سجایاى انسانى را مجسم کنند، زهرا می‌شود. اى پیامبر، به شکرانه این نعمتى که به هیچ‌کس داده نشده و نخواهد شد، نماز بخوان و در هنگام تکبیر، دستهایت را بلند کن که این یک حالت خضوع است براى بنده و جلالتى است برا ى خدا!

امام فخررازى در ذیل آیه می‌نویسد:

کوثر هشت معنا دارد که تمام آن معانى درباره حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا‌(س) است. آنگاه خودش می‌گوید: چگونه، فاطمه کوثر نباشد که چون علی‌بن‌الحسین و محمد‌بن‌على باقرالعلوم و صادق المصدق، میوه و ثمره دارد.6

آرى فاطمه، چگونه خیر کثیر نباشد که از این نهر کوثر، صدها و بلکه هزاران جوى زلال و روشن، منشعب است.

حسن ختام این بخش،آن که نزول چنین سوره‌اى و چنین تعبیر بلندى (کوثر) درباره فاطمه در عهد جاهلیت عربى که «زن» نه تنها از کم‌ترین حقوق انسانى برخوردار نبود، بلکه تولد دختر مایه ننگ و سرافکندگى بود و دختران، زنده بگور می‌شدند، نشانگر جایگاه ارزشمند زن در مکتب حیات بخش اسلام است. موجودى که می‌تواند منشأ این مقدار خیر و برکت در تاریخ بشریت باشد. موجودى که بنده برگزیده خدا واشرف مخلوقات عالم، باید به شکرانه برخوردارى از آن، در برابر پروردگارش، سربرخاک بساید. در کدامین مکتب می‌توان چنین قرب و منزلتى براى زن یافت؟





نویسنده محمدرضا غفارزاده در پنج شنبه 90/10/22 | نظر

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
طراح قالب
ثامن تم